مراحل اصلی در نوشتن کتاب
موضوع انتخاب کنید
در ابتدا به تفکر در مورد موضوع کتاب بپردازید. اگر یک کتاب غیر داستانی نوشتید، به نوع ارتباط آن با خوانندگان فکر کنید. به عمق موضوع فکر کنید و سطحی از آن رد نشوید، این به شما اجازه می دهد اطلاعات بیشتری به اشتراک بگذارید و به شما امکان می دهد تا کتاب های اضافی مرتبط با موضوع را بنویسید.اگر یک کتاب تخیلی می نویسید، داستان و شخصیت های خود را در یک روایت خاص نشان دهید ؛ اگر بخشی از تاریخ است، داستان های تاریخی را که در دوره مورد نظر شما است را بیان کنید. مطمئنا لازم نیست این کار را انجام دهید، اما این به شما کمک می کند که ایده های مختلفی در مورد یک رمان بالقوه داشته باشید.
ایده طراحی کنید
ایدههایتان را با چند نفر در میان بگذارید و از نظرات آنها مطلع شوید. بهترین ایده را انتخاب کنید و مطمئن شوید موضوع منتخب شما به تازگی توسط نویسندگان دیگر چاپ نشده باشد. برای اطمینان مجدد، ایدهها را دوباره بررسی کنید و به مرحلهی بعد بروید. زمانی که ایده ی موضوع خود را شکل داده اید، شروع به توصیف فصل ها و یا قسمت های کتاب خود کنید، سعی کنید ابتدا به انتهای کتاب فکر کنید. پرسش هایی را مطرح کنید و در صدد پاسخگویی به پرسش ها برآیید.
شخصیت ها را پردازش کنید
نکات مهم دربارهی شخصیتهای داستان، مکانها و به طور خلاصه، تمام جزئیات کوچکی که یک داستان طولانی را شکل میدهد، بنویسید. نوشتن شرح مختصر، مزایای بسیاری دارد، از جمله:
- هنگام شرح مختصر بخشهای مختلف داستان، ممکن است ایدههای جدیدی به ذهنتان برسد (آنها را بنویسید!).
- چیزی از شرح مختصر داستان به هدر نمیرود. برای نمونه، شاید حتی شخصیتی را توصیف کنید که هرگز در داستان حضور مستقیم ندارد، اما شخصیتهای دیگر داستان را تحت تأثیر قرار میدهد.
نویسنده برای آن كه بتواند شخصیت قابل قبولی را عرضه كند باید سه نكته را در نظر داشته باشد:
اول، شخصیتها باید در رفتارها و اخلاقشان استوار و ثابت قدم باشند و در وضعیت و موقعیتهای مختلف رفتار و اعمالی متناسب داشته و برای تغییر رفتار خود دلیل قانعكننده داشته باشند و در برخورد با حوادث واكنشی طبیعی و منطقی از خود نشان دهند.
دوم، شخصیتها برای آنچه كه انجام میدهند باید انگیزه و دلیل معقولی داشته باشند. «به خصوص وقتی كه تغییری در رفتار و كردار آنها پیدا شود.» ممكن است در خلال داستان دلیل تغییر رفتار را نفهمیم اما به هر حال در پایان داستان باید دلیل آن را دریابیم.
سوم، شخصیتهای داستان باید پذیرفتنی و واقعی جلوه كنند. آنها نباید مطلق خوب یا مطلق بد باشند. بلكه لازم است آمیزه و تركیبی از هر دو و «مجموعهای از فردیت و اجتماع» باشند.
شخصیتهای داستان ساخته و پرداخته دست نویسنده است كه گاه ما با تشابه آنها در عالم واقع روبرو بودهایم و گاه هیچ شناختی نداریم. در هر دو حال میدانیم كه شخصیتها نتیجه ی مشاهده و تجربه نویسنده است و باید در محیط و حیطه ی داستان قابل قبول جلوه كند. ذكر یك نكته مهم در این جا لازم است كه شخصیتهای داستان باید در دنیای ساختگی داستان و در متن حوادث مورد توجه قرار گیرند نه در بیرون آن.
نکته مهم دیگر در داستان نویسی زاويه ي ديد نویسنده است. يعني روايت داستان از نگاه ها و زاويه ي ديدهاي مختلف و به عبارتي داستان از زبان چه كسي روايت مي شود. معمول ترين شيوه هاي روايت، استفاده از اول شخص (من) و سوم شخص (او) است. در روايت اول شخص، خود نويسنده يكي از افراد داستان است و گاهي خود قهرمان اصلي است، اما در روايت سوم شخص، نويسنده بيرون از داستان قرار دارد و اعمال قهرمانان را گزارش مي دهد. زاويه ي ديد در قصه يا داستان، شيوه ي ارايه مواد و مصالح به خواننده و چگونگي نقل روايت يا توصيفات است. به بيان ديگر، پاسخ به پرسش هايي مانند اين كه راوي كيست؟ يا داستان از نگاه و منظر چه كسي بازگو مي شود؟ نشان دهنده ي زاويه ي ديد هستند.
مطالب را دسته بندی کنید
- رئوس مطالب به تعریف آرک یا قوس داستانی کمک میکند که شامل اجزائی میشود نظیر: مقدمه، طرح داستان، شخصیتها، پرداخت صحنههای منتهی به کشمکشهای بزرگ یا نقطهی اوج داستان، نتیجهی نهایی و پایان داستان.
- معرفی داستان بسته به اینکه شما چه کسی هستید، میتواند سختترین بخش کار باشد. بهترین کار این است که تا جای ممکن، این کار را کوتاه انجام دهید.
- شخصیتهای داستان را پردازش کنید. با شخصیتهایی که در مقدمه معرفی کردهاید، شروع کنید. در این مثال، دو شخصیت معرفی شدهاند: پسر جوان و خان عمویش. شما میتوانید خصوصیات هر دوی این شخصیتها را صرفا از طریق فضاسازی مشخص کنید و در جریان داستان، شخصیتهای جدید را معرفی کنید.خان عمو قطعا صاحب خانوادهای بوده است، پس حتما زن عمو وارد صحنهی داستان خواهد شد. صحبت از دو نسل است، نسل خان عمو و پسر جوان، بنابراین، پدر پسر جوان که با خان عمو برادر هستند هم از دیگر شخصیتهای داستان خواهند بود.فرزاندن خان عمو نیز می توانند وارد داستان شوند. میبینید که به همین راحتی میتوان شخصیتها را وارد صحنهی داستان کرد.
- به همین منوال ادامه دهید و از یک شخصیت، شخصیتهای دیگری را که با او در تعامل هستند، وارد داستان کنید. طولی نخواهد کشید که شخصیتهای متعدد و روابط میان آنها را خلق کردهاید. این اتفاق خوشایندی است، به ویژه اگر رمان از نوع معمایی باشد.
- در فرایند پردازش شخصیتها، احتمالا سوالاتی را از خودتان میپرسید که شبیه همان سوالات را خواننده به زودی از خود میپرسد: «بعد چه اتفاقی میافتد؟» از این سوالات برای پیشبرد داستان خودتان استفاده کنید.
- وقایع هم در زمان «حال» و هم در دوران جنگ جهانی دوم رخ میدهند. هنگامی که دفتر خاطرات نوشته میشود، سال ۱۹۴۴ است و هنگامی که نوه، آن دفتر خاطرات را پیدا میکند، زمان حال است.
- برای افزودن کنش به داستان، مرد جوان باید کاری کند. از آنجا که پدربزرگ به خانه برنمیگردد، مرد جوان را به آلمان بفرستید تا او را، زنده یا مرده، پیدا کند.
- مادربزرگ کجای این داستان است؟
- فرایند ایجاد آرک داستانی را ادامه دهید، اما در این نقطه، حتی میتوانید پایان موقتی را برای داستان حدس بزنید: مرد جوان پی میبرد چرا پدربزرگش به خانه بازنگشت و چگونه دفتر خاطراتش به خانه رسید. از این جا به بعد، تمام کاری که باید انجام دهید این است که در وسط داستان، همه چیز را بنویسید.
- «خط زمانی» چکیدهی داستان را رسم کنید (خط زمانی نمایش فهرستی از وقایع داستان به ترتیب زمانی است). حالا که چکیدهی داستان را نوشتهاید (البته کاملا مختصر و مفید)، آن را در قالب خط زمانی رسم کنید و نقطهی عطف سرگذشت هر شخصیت را در خط زمانی خودش، قرار دهید. گاهی نقطهی عطف سرگذشت چند شخصیت با هم در یک تاریخ، تلاقی میکند و گاهی چند شخصیت همگی از خط زمانی، محو میشوند. این وقایع را با ترسیم خطوط نشان دهید. اگر رشته افکارتان پاره شد، میتوانید از خط زمانی برای مرور کل داستان استفاده کنید.
برای انتقاد عجله نکنید
همانطور که در حال نوشتن هستید، سعی نکنید کار خود را به طور مداوم بررسی و نقد کنید فقط بنویسید. این عادت نوشتن سازگار بسیار مهم است. شما همیشه می توانید کتاب را مطالعه و ویرایش کنید. هر کسی که می نویسد، بهترین منتقد خود است، آمادگی داشته باشید، تا به این موضوع فکر کنید که قسمت هایی از کتاب شما بی معنی است و نیاز به تغییر و ویرایش دارد. یک پیش نویس داشته باشید و در صورت لزوم مطالب را تغییر دهید. سعی کنید همیشه ایدههای تازه از ذهنتان تراوش کند تا بهانهای برای ننوشتن نداشته باشید. لازم نیست همه چیز داستان سر جای خودش باشد، همین که خواننده را راضی کند، کافی است. اگر از نوشتن خسته شدید، به خودتان زمان بدهید تا با دنیای بیرون تماس برقرار کنید، درست جایی که زادگاه ایدههای جدید است، یا نویسندگی آزاد (نوشتن بدون توجه به املا، دستور زبان، ویرایش یا موضوع) را تجربه کنید و فقط و فقط بنویسید، حتی اگر به نظرتان بد بیاید.
تحقیق کنید
از تحقیق غافل نشوید.شما هر اندازه که متخصص باشید هرگز نمیتوانید دربارهی یک موضوع، بیش از حد بدانید. هر گاه مشکلی دارید یا به بنبست رسیدهاید، یکی از این سه راه را برای حل مشکل انتخاب کنید:
- از اینترنت استفاده کنید. به کمک اینترنت، زمان اندکی برای محدود کردن حوزهی تحقیق لازم است، اما اجازه دهید موتورهای جستجوگر به شما در تحقیق، یاری برسانند. فقط مقالههای اصلی را دنبال نکنید، مقالههای فهرست شده در بخش مرجع را هم در نظر بگیرید.
- کتاب غیرداستانی دیگری را که مرتبط یا دربارهی موضوع تحقیقتان است، بخوانید. شاید نویسندگان دیگر از زوایای مختلفی به موضوع نگاه کنند و اطلاعاتی داشته باشند که شما از آنها بیخبر باشید. شما میتوانید پیش از قرار دادن اطلاعات به دست آمده در داستان، از یک منبع مستقل، صحت آنها را جویا شوید.
- از یک متخصص کمک بگیرید. احتمالا دربارهی موضوعی که شما از آن مینویسید، متخصصی وجود دارد که آن را مثل کف دست بشناسد. دنبال این متخصصان بگردید، برای وقت آنها احترام قائل شوید و از آنها بپرسید که آیا اطلاعات منحصربفرد و جالبی دربارهی موضوع شما در دست دارند.
- دایرهالمعارف بخوانید. بله. کار کسالتباری است، اما یک نفر باید این کار را انجام دهد و آن یک نفر شما هستید که باید تمام اطلاعات لازم را برای کتابتان جمعآوری کنید.
حرفه ای ویرایش کنید
از یک ویرایشگر حرفه ای استفاده کنید. شما نمی خواهید یک کتاب پر از اختلافات، اشتباهات دستوری داشته باشید، همچنین می خواهید مطمئن شوید که کتاب به درستی جریان دارد و استفاده از کلمات درست است. یک ویرایشگر خوب قبل از انتشار کتاب را اصلاح می کند ؛ ویرایشگر حقایق را بررسی و عنوان ها، آمار، داده ها در نمودارها و نوشته های پانویس را تایید می کند. در ویرایش کتاب خود کوتاهی نکنید اگر کتاب شما با اشتباهات و ناسازگاری ها پر شده باشد، مردم آن را نمی خرند همچنین، اعتبار خود را به عنوان یک نویسنده لکه دار خواهید کرد.
جلد طراحی کنید
برای کتاب خود جلدی طراحی کنید که مشتری پسند و جذاب باشد. جدای از جذاب بودن، طرح جلد کتاب باید بیانگر موضوع و محتوای آن باشد. جلد پشتی کتاب را نیز جذاب و زیبا طراحی کنید. برخی از افراد هنگام خرید یک کتاب به جلد پشت آن اهمیت بیشتری می دهند. همچنین هگام خرید یک کتاب، خواننده اغلب به پشت آن نگاه می کند تا ایده و داستان کتاب را بفهمد. در طراحی جلد به مضمون کتاب اهمیت دهید. اگر محتویات داخل کتاب فلسفی و جدی باشد، در نتیجه یک طراحی کمدی ایده مناسبی برای طراحی جلد این کتاب نخواهد بود.
سراغ ناشر بروید
حالا کتاب شما تقریبا آمادست، ویرایش و صفحه آرایی شده و شما باید با انتشارات معتبری در مورد مجوز و چاپ کتاب خودتان صحبت کنید و راهنمایی بخواهید. انتشارات برای شما مراحل دریافت شابک، فیپا و مجوز را انجام می دهد. حالا می توانید تصمیم بگیرید چند جلد چاپ و صحافی کنید.برای کتابهای دارای تیراژ بالای ۱۰۰۰ جلد معمولاً از چاپ افست استفاده میشود و برای کتابهای زیر ۱۰۰۰ نسخه معمولاً چاپ دیجیتالی مورد استفاده قرار میگیرد.